سفارش تبلیغ
صبا ویژن
زبان آموزی

از خدا بترس هر چند ترسى اندک بود ، و میان خود و خدا پرده‏اى بنه هر چند تنک بود . [نهج البلاغه]

نوشته شده توسط:   ف - اکبری شلدره  

خاستگاه و فرودگاه ِ نوشتن
دوشنبه 93 شهریور 17  11:11 عصر

ذهن و دل، زبان و دست

دنیای ذهن برآمده و فراورده ی کارخانه ی مغز است. آنچه از مغز سربرآورد و به اقلیم دل رسید ، این جایی می شود. هر چه آن جایی و سر به هوا بود؛ چون سرازیر شد و به دامگاه دل درافتاد ، رنگ و بوی این خانه را به خود می‌گیرد و سر به زیر می‌شود.

فکر، فراورده و دانه ی مزرعه ی ذهن است، وقتی به پهنه ی دل فرود می‌آید با وزش باد احساس و خنکای عاطفه و گرمای عشق و باران محبت، تر  و تازه و رویا و شکوفا می‌شود. پس از این، بر دست و زبان، می روید و  نمایان می گردد و گل می کند.

اگر بگوییم پیوستگی این سه(ذهن و دل و دست یا زبان) پیوندی از بالا به پایین است، به معنای این است که مغز به دل و دست فرمانرانی می کند اما اگر بر این باور باشیم که خاستگاه همه چیز دل است و دل آرامگاه و هسته ی فرمانگذاری ذهن و زبان است؛ نگرشی دلگرا خواهیم داشت.

توگویی از کهن روزگاران تا به امروز این چند و چون بر سر تعیین فرمانروایی، پیوسته بازاری گرم داشته و دارد. ارسطو و پی سپرانش مغز اندیش بودند و مرکز و گرانیگاه همه چیز انسان را در مغز و فرایندهای کارگاه مغزی جست و جو می‌کردند و ارزش و بود و نمود انسان را به توانایی و میزان آفرینش ذهنی او می دانستند و به چشم عقل و خرد، پدیده ها را می دیدند و می سنجیدند .

افلاطون و همکیشانش، ریشه ی تمام کارو کردار انسان را در دل می جستند و دل را زایشگاه عاطفه و احساس و درون بینی و کشف و اشراق می دانستند و بر این باور بودند که خورشید عشق و محبت از لب دیواره ی دل، سربرخواهدآورد. اینان همه چیز عالم را از دریچه ی چشمان دل می نگریستند.

دل و مغز، دو دریچه و چشم اند برای نگریستن به جهان پیرامون، این که شما از کدام چشم به تماشای جهان بیرون بنشینی؛ به بسیار چیزها بازمی گردد اما بیانگر آن است که کشش تو به کدام سمت و سو است. به هر سویی گرایان باشی، ناهمگون و ناموزون و یک چشم خواهی بود. انسان یک چشم و یک سویه بین، نیمه ی وجودش در سایه است. یک پهنه ی مغزش کارا و بیناست.

به گمانم نیکوترین حال آن است که همسنگی هر دو را به همراهی و همگرایی بکشانیم و به دو دیده؛ عالم را تماشاگاه خود سازیم تا همبری و تعادل در کار و کردار و نوشتاری ما آشکارگردد. پس دست و زبان ما هنگامی از کژ کاری و کژگویی رها خواهد شد و راست رویی را پیشه خواهد کرد که همه را به دو چشم عقل و عاطفه ببیند. چنین انسانی، دو نیمکره ی مغزی و وجودی اش بیدار و سرزمین روشنان است.

اکنون برگردیم به سوی فراورده ی ذهن که به دل می رسد و سرانجام از دست و زبان، روان می شود. آن چه از زبان، جاری می شود« گفتار » است و آن چه از دست و قلم می زاید و می جوشد و  بر صفحه ی سفید کاغذ فرود می‌آید، نوشتار است. زبان، ابزار سر است برای رسانایی آن چه دارد و دست، کارافزار دیگری که خبر را در فضایی تازه و به رنگ و آهنگی ویژه، نمایان می سازد.

آبشخور گفتار و نوشتار اگر از هر دو گردنه ی مغز و گذرگاه دل، گذشته باشد، پرورده و سخته و خوشگوار خواهد بود و همنوایی و همسنگی و تعادل پهنای جهان فکر گوینده و نویسنده را آشکار خواهد کرد .

 

نبشتن ز گفتن مهم تر شناس       به گاه نوشتن به جای آر هوش ( مسعود سعد)



  • کلمات کلیدی :
  • نظرات شما ()


    لیست کل یادداشت های این وبلاگ
    کودک و زبان مادری- 12
    کودک و زبان مادری -11
    کودک و زبان مادری-10
    کودک و زبان مادری-9
    کودک و زبان مادری-8
    کودک و زبان مادری-7
    کودک و زبان مادری-6
    کودک و زبان مادری - 5
    کودک و زبان مادری - 4
    کودک و زبان مادری-3
    کودک و زبان مادری-2
    کودک و زبان مادری -1
    زبان، شاهراه رسیدن به جهان نور و روشنایی و علم
    کالبد شکافی رمان «ملت عشق»
    نمایی از درون
    [همه عناوین(252)][عناوین آرشیوشده]

    شنبه 103 آبان 26

    کل:   590745   بازدید

    امروز:   16   بازدید

    دیروز:   29   بازدید

    فهرست

    [خـانه]

    [ RSS ]

    [ Atom ]

    [شناسنامه]

    [پست الکترونیــک]

    [ورود به بخش مدیریت]

    پیوندهای روزانه

    وبلاگ ادبی [265]
    سایت های ادبی [273]
    گروه ادبیات فارسی [693]
    [آرشیو(3)]

    آشنایی با من

    زبان آموزی

    لوگوی خودم

    زبان آموزی

    دسته بندی یادداشتها

    مقتل[2] . مقتل ، فدایی مازندرانی ، ادب عاشورایی . مقتل فدایی مازندرانی . مقتل فدایی مازندرانی ، نوحه ها . نشان اضافه، همزه، خط فارسی . نگرش شبکه ای ، فارسی ششم، رویکردخاص،رویکردعام، برنامه ی درسی ملی . نوروز . واژه های مصوّب . واژه، گزینش، بافت سخن، کاربست . کُنش خواندن، دریافت، فرایندهای مغزی . کودک، زبان، حس ها، واژه ها . کودک، زبان، خانو.اده، محیط، . کودک، زبان، سواد دیداری، انباره ی بصری، یادگیری. . کودک، یادگیری، زبان، حس ها، دریچه های دروندادی. . کودکف زبان آموزی، حافظه ی شنیداری، ایرج میرزا . آبشخور . آداب نوشتن ، هنجارهای درست نویسی . آموزش ، فراشناخت ، هداف ، مراحل . آهنگ، لحن، عاطفه و فضای حسّی متن، ادبیات، علوم و فنون . آوردگاه، علوم، فنون، ادبیات، فارسی، دهم . انشا ،توسعه ی تفکر و پرورش توانایی . ایران . ایستگاه سوم - علوم - فنون . تربیت . تصویرگری، صندوقی، کتاب درسی . جشن . جنیدی . حافظ . حس ها، ادراک، آگاهی. . حس ها، رودهای درون ریز، ذهن و یادگیری . خودارزیابی، پاسخ، علوم و فنون، ادبی، پایه ی دهم، کتاب درسی. . دگردیسی،فرارفتن،خاک شدن ،شکفتن،تیمار نفس سرگش . زبان . زبان آموزی،درهای علوم،حواس برونی . زبان فارسی، نشانه ها، نام گذاری و... . زبان، بافت ها و باروها، زمان.دگردیسی. . زبان، تلفّظ، کودکان، . زبان، زایش و فرسایش . زبان، گفتار، نوشتار، واژ، هم آیند و پس آیند. . زبان، کودک، مادرآوَرد بودن. . شعر فاطمی . صلاحی . صور خیال . طنز . علوم ، فنون، ادبیات، کارگاه، کالبدشکافی، فصل، پایه ی دهم . علوم و فنون، ادبی، خودارزیابی، تاریخ ادبیات . علوم، فنون، ادبی، خودارزیابی، دهم، قلمرو ها . علوم، فنون، ادبیات، کالبدشکافی، قلمرو ها، کتاب درسی . علوم، فنون، دهم، خوانش و نگارش . غزلیات شمس ، مولانا جلال الدین . فارس، آباده، سفرنگاشت . فارسی دهم، کالبد شکافی، قلمرو ها . فدایی ، اربعین . فدایی مازندرانی . فدایی مازندرانی ، صور خیال ، شعر عاشورایی . فدایی مازندرانی، مرثیه، هلال غم، محرم . فرهنگ، معلم، گوهر، هنر، پیکره و قلب . فرهنگستان . قرآن . کارگاه، تحلیل، علوم ،فنون، ادبیات، بازآموزی، یادیاری . کلیات، سوگ نامه، عاشورایی ، فدایی، مقتل منظوم . کودک . متن، جهان متن، رابطه، خوانش، چندآوایی . متن، خواننده، معنا . متن، ساختار و پیکره، جغرافیا . متن، گونه های متن، متن شنیداری . متن، مقام، حال و لحن . متن-خوانش پذیری- چندصدایی .

    آرشیو

    زبان آموری
    عاشورایی
    روش های یاد دهی - یادگیری
    بهاریه
    خواندن
    مولوی جلال فرهنگ
    فرهنگستان
    نام ها و یاد ها
    سپاس نامه
    درودی چو نور دل
    مهارت های نوشتاری

    اشتراک

     

    طراح قالب

    www.parsiblog.com